به گزارش صدای بورس، همواره در چهار دهه گذشته یکی از موضوعاتی که عموم کارشناسان بر آن اتفاق نظر داشتند، این بود که هر نوع حمله نظامی به رژیم صهیونیستی دارای عواقب خطرناک اقتصادی و مالی برای بازارهای ایران خواهد بود و این موضوع یکی از ریسکهای همیشگی برای اقتصاد کشور محسوب میشد.
در عین حال هر زمان دو طرف به مرز یک رفتار نظامی نزدیک شدهاند، بازارها نیز با حبابهای سنگین و رفتار گلهای و هیجانی شدید روبهرو میشدند و هیچ برآورد درستی از میزان واقعی اثر این درگیری مستقیم وجود نداشت. اما این حمله و رویارویی اتفاق افتاد و حالا میتوان به طور دقیقتری میزان اثرات ناشی از این موضوع را در بازارها برآورد کرد، اما به طور واقعبینانه.
نکته اول این که رویارویی مستقیم ایران با رژیم صهیونیستی در همان ابعادی که در شنبه هفته قبل شاهد آن بودیم روی همه بازارهای جهانی اثرگذار بود و این تصور که فقط بازارهای ایران از آن اثر پذیرفتهاند، آدرس غلط برای بازارهای مالی است که نشان میدهد ریسک ناشی از هر نوع برخورد نظامی نه صرفا برای کشورهای درگیر و بلکه برای همه جهان برابر است و اگر کشورهای دنیا به خصوص آمریکا و اروپا موضوع حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری جمهوری اسلامی در سوریه را قاطعانه پیگیری کرده و حق ایران در این موضوع را به رسمیت میشناختند، چه بسا شاهد شرایط دیگری بودیم.
آن چه مشخص است، جمهوری اسلامی ایران از حق طبیعی خود برای برخورد با یک رفتار غیرقانونی و نادرست استفاده کرده است، البته اثرات این موضوع بر حوزه اقتصادی گریزناپذیر است. با این حال باید به یک موضوع توجه کنیم و آن که بازارهای مالی و کالایی ایران از بیش از سه ماه قبل روند افزایشی خود را آغاز کردهاند و بخش زیادی از به هم ریختگی بازارها ارتباطی به موضوع حملات و درگیریهای اخیر ندارد و این موضوع تنها تشدیدکننده آن است.
بازارهای مالی و کالایی به دهها دلیل ساختاری و سیاستی همواره در شرایط نابسامان قرار دارند که میتوان فهرستی بلندبالا از عوامل موثر بر این بازارها ارائه کرد که در کنار همه این عوامل شاهد رشد افسارگسیخته قیمتها در نتیجه یک ریسک پیشبینی نشده مانند جنگ هستیم.
رفت و برگشت سریع در بازار ارز و سکه
نگاهی به بازارها نشان میدهد قیمت دلار که در ابتدای دی ماه سال گذشته ۴۱ هزار و ۶۰۰ تومان بود، پیش از حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در سوریه به ۶۲ هزار تومان رسیده بود. این به معنای رشد ۵۰ درصدی قیمت دلار در سه ماه بدون ریسکهای سیاسی است. از زمان حمله به کنسولگری ایران و با آغاز تنشهای جدید، قیمت دلار از ۶۲ هزار تومان به نزدیک ۷۴ هزار تومان رسید ولی طی کمتر از ۴۸ ساعت قیمت ارز بار دیگر روند کاهشی به خود گرفت و به زیر ۷۰ هزار تومان برگشت.
دلیل این امر نیز به نتیجه نرسیدن کابینه جنگ رژیم صهیونیستی درباره نحوه پاسخ به حمله انتقامی جمهوری اسلامی از یک سو و درخواست جدی کشورهای مختلف برای توقف تنشها در منطقه و کاهش حمایتهای آمریکا از این رژیم و پیشبینی توقف درگیریها بود. فعالان بازار آرام آرام به این نتیجه رسیدند که میزان برخورد نظامی در این برهه از زمان بیش از این نخواهد بود و در نتیجه تلاطمهای ارزی تا حدی کاهش یافته است. اما به همان دلیلی که در فوق به آن اشاره شد، دلایل متعدد دیگری به لحاظ ساختاری وجود دارد که بازار را به روند گذشته بازمیگرداند و همانطور که تا قبل از درگیریهای اخیر در تحلیلهای متعدد اشاره کردهایم، قیمت دلار در ۱۴۰۳ رقم ۸۵ تا ۱۰۰ هزار تومان را هدفگذاری کرده و جنگ تنها این مسیر را کوتاه میکند.
همین روند را در بازار طلا و سکه نیز شاهد هستیم. قیمت طلا نیز که پیش از حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران برای هر گرم ۳.۵ میلیون تومان بود که بعد از همه اتفاقات در دو هفته بعد از آن به نزدیکی ۳.۷ میلیون تومان رسید. البته در این فاصله تا نزدیکی ۴ میلیون تومان نیز رفت اما با آرامتر شدن فضای سیاسی، قیمتها بار دیگر روند کاهشی به خود گرفتند. قیمت سکه بهار آزادی نیز از رقم ۳۹ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان به نزدیک ۴۶ میلیون تومان رسید و روز دوشنبه هفته قبل و در لحظه تنظیم این گزارش قیمت به ۴۴ میلیون تومان برگشته بود. همین روند رفت و برگشت در مورد سکه امامی، نیم سکه و ربع سکه نیز اتفاق افتاده است.
باید گفت برخلاف انتظار چهل ساله کارشناسان اقتصادی، برخورد نظامی ایران و رژیم صهیونیستی تلفات اقتصادی وحشتناک و پایداری به همراه نداشت و باید گفت با توجه به اعداد و ارقام، سیاستهای اقتصادی دولتها و رفتار گلهای حاکم بر بازار، مصیبتهای بیشتری برای اقتصاد کشور به همراه داشته است. البته ذکر این موضوع بسیار اهمیت دارد که نتایج بعدی به شدت به اتفاقات آتی بستگی دارد و تحلیلهای این گزارش تنها بر مشاهدات عینی و ثبت رکوردهایی مبتنی است که در چند روز منتهی به تهیه این گزارش رقم خورده است.
در صورت تداوم حملات و یا نوع برخورد رژیم صهیونیستی به حمله ایران میتوان پیشبینیهای مختلفی برای بازارهای مالی ارائه کرد اما همه تحلیلها بر این منطق استوار هستند که ساختار بازارهای مالی و بسترهای خراب اقتصاد کلان در ایران به واکنشهای سریع منتهی میشود که معمولا به همان سرعت نیز خنثی و یا کم اثر میشود.
ریسک اقتصاد ایران بیش از جنگ
آن چه بیش از جنگ اهمیت دارد، بسترسازی مسئولان برای عبور از چالشهای اقتصادی است. نقدینگی بیش از ۸ هزار تریلیونی در اقتصاد ایران که از بخش واقعی اقتصاد ایران بزرگتر شده، عادت به فعالیتهای سفتهبازی، تقویت باندهای دلالی و فاسد در بازارهای مختلف از ارز و طلا گرفته تا مسکن و مواد اولیه تولید، تورم شدید که در مقابل همه محرکها مقاومت میکند، ناترازی بانکها، قیمت بالای ارز، فقر حاکم بر بیشتر دهکهای اقتصادی و نبود بسترهای درآمدزایی و دهها دلیل دیگر به اضافه ناتوانی دولت در حل مشکلات و نبود اراده کافی در حوزه اقتصادی همگی کشور را در شرایط بد اقتصادی قرار داده و در این شرایط وقوع جنگ یا عدم وقوع آن چیزی از بحران در بازارها کم نمیکند و اگر رژیم صهیونیستی به تلافی حمله ایران هیچ اقدامی هم نکند، نقدینگی و پایه پولی، تورم، نرخ ارز، کاهش تولید، دلالان و سفتهبازان و سیاستهای دولتی و بسترهای ضعیف اقتصادی و تولیدی خود به خود به مردم و جامعه حمله خواهند کرد؛ حملهای پایدار و همیشگی که دههها آثار مخرب بر کشور برجای خواهند گذاشت.
- حمزه بهادیوند چگینی - روزنـامهنـگار
- شماره ۵۳۷ هفته نامه اطلاعات بورس
نظر شما